انسان تنها موجودى است كه خواسته ها و غرايز گوناگون و متضاد؛ در وجود او به وديعه نهاده شده است؛ خواسته ها و غرايزى كه اگر درست كنترل نشده و در جهت صحيح، هدايت نشود به سرعت زمينه هاى انحراف، انحطاط و سقوط انسان را در عرصه هاى فردى و اجتماعى، مادى و معنوى فراهم مى سازد. صبر و تحمل، عمده ترين عاملى است كه مى تواند تمايلات و غرايز انسان را تعديل و كنترل نموده و از سقوط او جلوگيرى نمايد.
قرآن كريم، براى اين كه انسان بتواند بر اميال و خواستههاى دل و درون، پيروز گردد و حب جاه و مقام را از سر بيرون كند، مى فرمايد: «وَ استَعِينُوا بِالصبرِ وَ الصلَوه ؛ از صبر و نماز، يارى جوييد [و با صبر و استقامت، و كنترل خويشتن، بر هوس هاى درونى پيروز شويد.]»
گرچه كلمه صبر در روايات فراوانى به روزه تفسير شده است، ولى مسلماً منحصر به روزه نيست، بلكه ذكر روزه به عنوان يك مصداق بارز و روشن آن است، زيرا انسان در پرتو اين عبادت بزرگ ارادهاى نيرومند و ايمانى استوار پيدا ميكند و حاكميت عقلش بر هوس هايش، مسلم ميگردد.
در جاى ديگر مؤمنان را مورد خطاب قرار داده مى فرمايد: « اى كسانى كه ايمان آوردهايد! [در برابر مشكلات و هوس ها،] استقامت كنيد! و در برابر دشمنان[نيز]، پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد.»
خداى سبحان، نخست به افراد با ايمان، دستور صبر و استقامت مى دهد [كه هرگونه جهاد با نفس و مشكلات زندگى را شامل مى شود] و در مرحله دوم دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، و اين خود مى رساند كه تا ملتى در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف درونى پيروز نشود، پيروزى او بر دشمن، ممكن نيست و بيشتر شكستهاى ما در برابر دشمنان به خاطر شكستهايى است كه در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف خود، دامنگير ما شده است
و بالاخره در سوره «عصر» مى فرمايد: « سوگند به عصر كه همه انسان ها در زيانند؛ مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند؛ و همديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى و استقامت، توصيه مى كنند.»
يعنى از جمله ابزار و وسائلى كه نجات و رهايى انسان از خسر و زيان در زندگى دنيا را فراهم نموده و زمينه هاى پيروزى و موفقيت او را فراهم مى نمايد، صبر و پايدارى در برابر مشكلات؛ از جمله خواسته و تمايلات درونى است.
از حضرت على(ع) نقل شده است كه: «صبر در برابر گناه، بهتر و ارزشمندتر از صبر در راه اطاعت و صبر در گرفتارى است.» و از سخنان آن بزرگوار است كه مى فرمايد: «بِالصَّبرِ تُدرَكُ مَعالِى الاُمُورِ؛ ارزشها و مقامهاى عالى در پرتو صبر و مقاومت، به دست ميآيد.»
زندگى در اين دنياى خاكى با تلخى ها و ناكامى هاى گوناگونى همراه خواهد بود. در برخى موارد، مشكلات و مصيبت ها به قدرى جانكاه و طاقت فرساست كه انسان، توان ايستادگى و مقاومت در برابر آن را در خود نمى بيند، حيران و مدهوش مى ماند كه چه كند
از جمله صفات ارزشمندى كه قدرت و قوت انسان را افزايش مى دهد تا در برابر مشكلات و مصيبت هاى ويرانگر، ايستادگى و مقاومت نموده و از حيرت و سردرگمى نجات يابد و مسير سعادت و خوشبختى را ادامه دهد، صبر و پايدارى است؛ لذا خداى سبحان مى فرمايد: «؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، زيان مالى و جانى، و كمبود ميوهها آزمايش ميكنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان ! آنها كه هر گاه مصيبتى به آنها رسد ميگويند : ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز ميگرديم.»
جمله كوتاه و پر معنى «و بشر الصابرين» با صراحت اعلام ميدارد كه: رمز پيروزى در اين ميدان امتحان و آزمايش و مشكلات و مصيبت ها، صبر و پايدارى است؛ به همين دليل بشارت پيروزى را تنها به صابران و افراد با استقامت ميدهد.
امام صادق(ع) فرمود: خداوند به حضرت داود(ع) وحى كرد: نزد خلاده دختر اَوس، برو و او را به بهشت مژده بده، و به او اعلام كن كه او همنشين تو در بهشت خواهد شد. حضرت داود(ع) به در خانه خلاده آمد، و حلقه در را زد، خلاده پشت در آمد و در را گشود، ناگاه چشمش به چهره داود(ع) افتاد، عرض كرد: آيا درباره من چيزى از طرف خدا نازل شده كه به اينجا آمدهاى داود(ع) فرمود: آرى. خلاده گفت: آن چيست
داود گفت: خداوند به من وحى كرد كه تو اهل بهشت هستى و به من فرمود تا تو را به بهشت مژده دهم و به تو اعلام كنم كه همنشين من در بهشت هستى. خلاده كه چنين چيزى را عجيب ميدانست و خود را لايق همنشينى با داود(ع) در بهشت نميدانست عرض كرد: گويا اشتباهى شده، آن زن همنام من است، نه اين كه خود من باشم. داود گفت: نه، آن زن تو هستى. خلاده گفت: اى پيامبر خدا! سوگند به خدا تو را تكذيب نميكنم، ولى در خودم صفتى سراغ ندارم كه مرا به مقام همنشينى تو در بهشت برساند.
داود(ع) گفت: مقدارى از حالت باطنى خودت را براى من شرح بده. خلاده در ضمن گفتارش گفت: از صفات من اين است كه هرگز دردى ـ هرگونه باشد ـ به من نرسيده، و نيز هرگز ناراحتى و نياز و گرسنگى ـ هرگونه كه باشد ـ به من نرسيده مگر اين كه در برابر آن صبر و تحمل نموده و به مقدرات الهى خشنود مى شوم، و صبر ميكنم، و به گونهاى در مقام صبر و رضا هستم كه از درگاه خدا تقاضاى رفع آن را نميكنم، و از خدا تشكر مينمايم.»
داود (ع) گفت: «فبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ ؛ تو به خاطر همين حالت و خصلت به اين مقام (همنشينى با من در بهشت) نايل شدهاى.» آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «اين همان دينى است كه خداوند آن را براى صالحان پسنديده است.»
زندگى انسان ها در اين دنياى خاكى با سختى و مشكلات فراوانى همراه است، از جمله ابزارى كه در سختى ها و مشكلات، مى تواند دست انسان را گرفته و از تنگناهاى زندگى، نجات و رهايى بخشد، صبر و پايدارى است. داستان عبرت انگيز بنى اسرائيل كه به دست فرعونيان به بند كشيده شده بودند؛ از جهات مختلفى قابل دقت، ارزيابى و عبرت آموزى است. فرعونى كه مدعى خدايى بود، مردان بنى اسرائيل را به قتل مى رساند و زنانشان را براى بهره بردارى، زنده نگه مى داشت، كسى جرأت ايستادگى و مخالفت در برابر دستگاه ستمگر او را در توان خود نمى ديد. با آمدن حضرت موسى(ع)، طايفه بنى اسرائيل، متحول شده و در جبهه مخالفت با نظام سلطه فرعونى قرار گرفتند و در سايه صبر و پايدارى به پيروزى رسيدند؛ لذا خداى سبحان مى فرمايد:
«و مشرق ها و مغرب هاى پر بركت زمين را به آن قومِ به ضعف كشانده شده [زير زنجير ظلم و ستم]، واگذار كرديم؛ و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، به خاطر صبر و استقامتى كه به خرج دادند، تحقق يافت؛ و آنچه فرعون و فرعونيان [از كاخهاى مجلل] ميساختند، و آنچه از باغ هاى داربستدار فراهم ساخته بودند، درهم كوبيديم!»
در واقع خداى سبحان با بيان داستان عبرت انگيز قوم بنى اسرائيل، امت اسلامى را از اين حقيقت آگاه مى سازد كه براى رسيدن به جامعه ايده آل و غلبه بر ظلم و بى عدالتى، در برابر سختى ها و مشكلات، بايد صبر و استقامت نمود؛ چرا كه در سايه صبر و پايدارى، پيروزى و موفقيت، حاصل خواهد شد و اين يك سنت و قانون تغيير ناپذير در طول تاريخ بوده و خواهد بود.